به یاد عمر تو دل هیجده ترک برداشت
نگاه هر ترکی شد کبود و لک برداشت
تو انتخاب کن افطار را نمک یا شیر
علی به خاطر زخم دلش نمک برداشت
نگاه دست و دل خاکی ام تیمم را
به یاد درد تو از کوچه ی فدک برداشت


***
زنگ خدا؟؟؟
فک کنم تنها کسی که اگر دستمون رو روی زنگ خانه اش بذاریم و ولم نکنیم از دستمون ناراحت نمیشه....
تازه فک کنم خوشحالم بشه
هرز گاهی زنگ خانه اش را بزنیم...خوشحال میشه

پس اگه دست تون رفت رو زنگ خدا، باهاش صحبت کردید،
من و یادتون نره...

یه سوال:
زمانیکه یک خانوم در پشت فرمان خودرو نشسته و خودرو اش با سرعتی بیش از ۵۰ کیلومتر در حرکت است این به چه معناست ؟!
الف ) یعنی پاشنه کفشش روی پدال گاز گیر کرده
قاف ) یعنی با همسرش تماس گرفته و فهمیده که او با یک خانوم ناشناس در محل کارش مشغول صحبت است
ذال ) یعنی یادش آمده که بچه اش را داخل ماشین لباسشویی جا گذاشته
نون ) یعنی پشت فرمان خوابش برده

بعدالتحریر:
*ان شالله که خیره . . .
*اعیاد رو به همه ی دوستان تبریک میگم.
* تذکر: این کسانی که نامزد انتخابات شدن، قدر این دوران را بدانند.دوران نامزدی خیلی دورانه شیرینیه....خخخخ
هــــواخواه توام جانا و میدانم که میدانی که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ملامتگو چه دریابـــــد میان عاشق و معشوق نبیـــند چشم نابیـــنا خصوص اســـرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور که از هر رقعــــه دلقش هزاران بت بیفشانی

گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
ملک در سجده آدم زمین بوس تـــو نیـــــت کرد که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
چراغ افروز چشم ما نســــــیم زلف جانان است مبــــاد ایـــن جمع را یا رب غم از باد پریشانی
دریغا عیش شبــگیری که در خواب سحر بگذشت ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی
و...
بعد التحریر:
* خیلی محتاج دعا هستم
عجبــا هیچ نیرزیـــــــــــــد که بی سیم و زرم

تا بدیـــــــــوار و درش تازه کنـــم عهـد قــــــــدیم
گاهــــی از کوچه معشوقه خود می گــذرم

بعدالتحریر:
اولی: فهمیدی روز به روز قیمت پیاز گرون میشه؟
دومی: به من و تو چه ربطی داره! که نه ســـر پیازیم و نه تـــه پیاز!
زَینّوا مَجالسکم به ذکر علی علیه السلام
![]()
رسول الله ص:
حُبُ علی یاکُلُ الذُّنوبَ . کما تاکُلُ النارُ الحطبَ
بعدالتحریر:
*این اثر ناقابل برگزیده استانی سومین جشنواره شمسه در رشته معلا و تذهیب شد.
*تقدیم پدر عزیزم

به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم بیا بـــگو که ز عشقت چه طرف بربستم
اگر چه خرمـــن عــمرم غــــــم تو داد به باد به خـــاک پای عزیزت که عهد نشکستم
چــو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق که در هوای رخــــت چون به مهر پیوستم
بیار باده که عمریست تا مــــــن از سر امن به کنج عافیت از بهــــــر عیش ننشستم
اگــر ز مـــــردم هشـــــیاری ای نصیحتــــگو سخن به خاک میفکن چرا که من مستم
چگــونه ســــــر ز خجــــالت برآورم بر دوست که خدمتــــی به ســـزا برنیامد از دستم
بسوخــــت حافظ و آن یار دلنــــواز نـــــــگفت که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم

ألیس الصبح بقریب؟؟
الا مسافر صحرا خدا کند که بیایی
امید غائب زهرا، خدا کند که بیایی
مادر بهشت من، همه آغـــوش گرم تست گوئي ســرم هنوز به باليـــــن نرم تست
مادر حيات با تو بهشــت است و خرّم است ور بي تو بـود هر دو جهانش جهنّم است
.....
امروز هســتيم به اميــــد دعـــــاي تست فردا كليد باغ بهشـــتم رضـــاي تست

بعدالتحریر:
*مادر
تو ای مهربانترین یارم
همیشه دوستت دارم
از همین جا دستت رو می بوسم...تولدت مبارک.
